جاده شمال

خاطرات شمال

0.658

تمیزکاری اتاقم به اندازه‌ی یک خونه طول می‌کشه. در عوض حالا یک فنجان گمشده‌م رو پیدا کردم، آسمون پشتِ شیشه رو تمیز و واضح می‌بینم، نشستم کف اتاقی که تازه جا باز شده، و یک کتاب نیمه‌تمام رو از زیر آوار نجات دادم و تازه خاطرم اومد تمومش نکردم! و وای از روزی که می‌بینی روی کتابی گرد و خاک نشسته.
+ نوشته شده در جمعه 3 تير 1401ساعت 15:49 توسط میثم |